سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلداده
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

روزى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به مجلس منصور خلیفه عصر خود وارد شد. طبیبى هندى را دید که کتابى در دست دارد و اظهار معلومات مى کند. طبیب از حضرت پرسید که آیا اطلاعاتى در امور طبابت و بهداشت دارى ؟ حضرت فرمود: اطلاعات من فوق معلومات کتاب شما است .
من گرمى را با سردى و سردى را با گرمى و رطوبت را با خشکى و خشکى را با رطوبت و یبوست را با خوراک مرطوب درمان مى کنم و آنچه پیامبر فرمود عمل مى کنم طبیب پرسید آن چیست ؟ حضرت فرمود: پرهیز، سر هر دمان است و شکم ، خانه هر بیمارى است . حضرت فرمود: حال به سوالات من جواب بده . طبیب با غرور و تکبر عرض کرد بفرمایید تا همه را جواب دهم .
حضرت فرمود: 1- چرا سر انسان یکپارچه نیست بلکه داراى مفصلهاى متعدد است ؟ طبیب گفت نمى دانم .
2- حضرت فرمود: چرا پیشانى انسان داراى خطوط است ؟
طبیب : نمى دانم
حضرت فرمود: چرا ابروها در بالاى چشم قرار داده شد؟
طبیب : نمى دانم
حضرت فرمود پرسید: چرا خداوند چشمهاى انسان را به شکل لوزى آفرید؟
طبیب نمى دانم
حضرت فرمود: چرا بینى در میان دو چشم انسان قرار گرفت ؟
طبیب : نمى دانم
حضرت پرسید؟ بگو بدانم چرا سوراخهاى بین را در زیر بینى مستقر کرده اند؟
طبیب : نمى دانم

   

حضرت پرسید: چرا دندانهاى جلو تیز و دندانهاى آسیاب پهن و انیاب دراز هستند؟
طبیب : نمى دانم
حضرت پرسید: چرا مرد ریش در آورد و زن ریش ندارد؟
طبیب : نمى دانم
حضرت فرمود: چرا کف دست و پاهاى انسان مو ندارد؟
طبیب : نمى دانم
حضرت پرسید: چرا ناخنها و موهاى انسان احساس درد ندارند؟
طبیب : نمى دانم
حضرت فرمود: چرا قلب انسان صنوبرى شکل است ؟
طبیب نمى دانم
حضرت فرمود: چرا ریه ها (ششها) به دو قسمت ساخته شده و در جاى خود متحرکند؟
طبیب : نمى دانم
حضرت فرمود: چرا کبد به شکل محدب است ؟
طبیب : نمى دانم
حضرت پرسید: چرا کلیه ها مانند شکل لوبیا ساخته شده اند؟
طبیب : نمى دانم
حضرت فرمود: چرا دورن کاسه زانوى ما انسانها به سمت عقب است ؟
طبیب : نمى دانم
حضرت باز پرسید: چرا میان و زیر کف پاگود است و به زمین نمى چسبد؟
طبیب : نمى دانم
حضرت ادامه داد فرمود من مى دانم که جواب همه اینها چیست ؟ طبیب عرض کرد لطف بفرمائید پاسخ این سوالات مهم را به من بگویید.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: امام در مورد سر انسان ، خداوند سر را یکپارچه نیافرید و از قطعات مختلف با شکافهائى در میان قطعات آفریده تا اوج و شدت صداها در آن نپچید و سر را اذیت نکند.
و خداوند موى سر را خلق کرد تا ضمن حفظ سر از ضربات احتمالى ، سر به وسیله موها تنفس مى کند و بخارات مغز بیرون مى رود و پوششى براى سرما و گرماى بیرون خواهد بود.
و اگر پیشانى بدون مو آفریده شد به خاطر اینکه چشم به راحتى بتواند ببیند و نور بگیرد و خطوط رسم شده در روى پیشانى براى ریزش عرق از جهت چشم به طرفین صورت است .
خداوند ابروها را بالاى چشمها قرار داد تا به اندازه لازم نور به چشم برسد و از شدت جریان نور جلوگیرى کنند لذا گاهى دست را بالاى ابروها قرار مى دهیم تا مانع نور اضافى شود.
و اما بینى که در میان دو چشم قرار گرفت چون نور را از هم جدا کند و به اندازه کافى و متعدل به چشم ها برسد. و خداوند چشمها را به شکل لوزى آفرید تا استفاده داروها به وسیله میل و همچنین شستن چشم کثافات و جرمها به سادگى از گوشه چشم خارج شوند.
و سوراخهاى بینى در زیر بینى قرار گرفت تا چرک و کثافات مغز و آنچه در بینى و موهاى آن به وسیله هوا و تنفس وارد مى شود با آب بینى به پایین سرازیر شود و بوهاى خوش و بخور لازم از آن به بالا کشیده گردد. و لب و آبخوره را روى دهان بنا نهاد تا از ورود مستقیم و بدون مانع کثافات دماغ بوسیله آن شناخته گردد.
و دندانهاى جلو را تیز آفریده تا غذا به وسیله آنها گرفته و تکه تکه شود و دندانهاى آسیا را پهن آفرید تا غذا نرم و آسیا گردد و دندان انیاب را درازتر خلق کرد تا میان سنایا همانند ستونى استوار باشد. و کف دست و پا مو ندارد تا بتوان چیزها را لمس و احساس کرد.
و مو و ناخن را بدون حس خلق کرد تا موقع چیدن ، احساس درد نشود.
و قلب را صنوبرى شکل آفرید تا موقع استقرار نوک آن به سمت پایین آویخته باشد و این نوک باریک در میان و فاصله ریه ها (ششها) خنک بماند. و اما شش ها (ریه ها) را دو پارچه آفرید تا قسمتى از قلب در میان آنها در تنگنا قرار گرفته و از خنکى آنها استفاده کند. و اما کبد (جگر) را محدب آفرید تا معده با سنگینى و وزن خود به آن فشار نیاورد و بخاطرات مسموم از آن خارج شود.
و اما کلیه ها لوبیایى شکل آفریده شد چون کلیه ها محل ریزش منى است که قطره قطره بر آن مى چکد و اگر کروى یا چهار گوش بود، نطفه ها بهم اتصال مى یافت و هنگام مقاربت و خروج باعث لذت نمى شود
چون منى از قسمت فقرات و پشت به سوى کلیه ها حرکت مى کند گاه منقبض و گاه منبسط مى شود و منى را قطره قطره پرتاب مى کند. کاسه زانوها را به سمت عقب میان خالى و خمش را به سمت جلو بنا نهاده چون انسان در میان دستها و با کمى تعادل به عقب راست راه مى رود و اگر غیر از این مى بود و زانوها از سمت جلو خم مى شد انسان نمى توانست راست راه برود و براى حفظ تعادل مجبور به کمى خم شدن بود.
و اما زیر کف پاها را تهى و خالى کرد تا کاملا به زمین نچسبند و انسان در این حالت وضع چابکى و جهش بیشترى دارد. از طرفى اگر پاها کاملا صاف به زمین مى چسبید هم باعث ناراحتى پا و گرم شدن مى شد و هم با کوچکترین سنگریزه ناراحت مى شد. سپس طبیب از حضرت خواست تا پیرامون بدن انسان توضیحات بیشترى بدهد.
حضرت فرمود: انسان داراى 208 استخوان است و داراى 12 عضو اصلى و 360 رگ و گوشت و پى و این استخوانها تشکیل یافته و رگها بدن را از خون آبیارى مى کنند و استخوانها کالبد ما را نگه مى دارند و گوشتها، استخوانها را و اعصاب ، گوشتها را نگهدارى مى کنند.
در هر یک از دستها به تعداد 41 استخوان وجود دارد که 35 استخوان مربوط به کف دست و 2 قطعه مربوط به مچ و یک قطعه استخوان بازو و سه قطعه براى کتف است .
در هر یک از پاها تعداد 41 استخوان که 35 قطعه از آن مربوط به کف پاها و 2 قطعه ساق ها و 3 قطعه در زانو و یک قطعه در ران و 2 قطعه در نشیمنگاه وجود دارد.
و ستون فقرات هم از 18 قطعه که در هر یک از دنده هاى طرفین به تعداد 9 دنده و گردن از 8 قطعه و سر از 36 قطعه و در دهان هم به تعداد 28 تا 32 دندان قرار دارد.

 منابعی که این روایت را نقل کرده اند:

بحارالانوار چاپ بیروت، ج58، ص:307

 بحارالانوار چاپ بیروت، ج10، ص:205

الخصال، ج2، ص:511

علل الشرائع، ج‏1، ص: 99
علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى، ج‏1، ص: 343

---------------------
آفرینش حکیمانه انسان اقتضاء کرنش در مقابل آن خالق حکیم را دارد. حکیمى که همه خلائق با نظمى که در آنان هویدا است مدیون حکمتهاى آن ذات حقند. چه بسیار زیبا است که با نگاهى مدبرانه و آگاهانه به وجود انسان و خلقت آن ، عشق و محبت آن خالق متعال را در دل جاى دهیم و دائما به یاد و ذکر او مشغول شده و لحظه اى خود را از محضر آن حکیم جدا ندانیم و عقربه آنات زندگى ما به سمت و سوى رضایت حق در حرکت باشد.

 


[ دوشنبه 90/10/5 ] [ 5:18 عصر ] [ محمد ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
RSS Feed



بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 124634