سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلداده
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

باید خداوند متعال آغاز و انجام فکر و آشکار و نهان اندیشه باشد. و باید چشم جان را با نظر به حق تعالی زینت بخشید و قدم نفس را وقف حرکت به سوی خدای سبحان قرار داد و با مرکب عقل در ملکوت اعلی و آیات کبرای الهی سفر کرد و چون به جایگاه خویش بازگشت خدای متعال را در آثار خود منزه بدارد، زیرا او آشکار و نهان است و برای هر چیزی به هر چیزی تجلی می کند و او را در هر چیزی نشانه ای است که بر یگانگی اش شهادت می دهد.

­و آن گاه که این حالت بر او ملکه شد، نگار ملکوت در جانش نقش می­بندد و قدس لاهوت برایش تجلی می­کند، کسی که با عالم اعلی انس گرفته باشد بالاترین لذت را خواهد چشید، آنچه سزاوار اوست می­گیرد و سکینه و آرامش به او اضافه می­شود، و بر اوضاع عالم ناسوت مطلع می­شود در حالی که نسبت به اهل آن مهربان است، و سختی دنیا برایش هموار و سنگینی امور دنیا برایش سبک گشته است.

همواره نفس خویش را به ذکر حق مشتاق می­دارد و با یاد خدای سبحان مسرور می­باشد، از دنیا و اهل آن در تعجب است همان گونه که آنان از او در شگفت­اند.

و باید دانست که برترین حرکات نماز و بهترین عبادات روزه است، نافع­ترین نیکی صدقه و پاک­ترین روش­ها تحمل نمودن است، و بیهوده­ترین تلاش جدال است، تا زمانی که انسان توجه به قیل و قال و مناقشه و ستیز دارد هرگز جانش از پلیدی­ها نمی­رهد، بهترین عمل آن است که از نیت خالص سرزند، ریشه­ی همه­ی فضیلت ها حکمت است، معرفت ربوبی و خداشناسی سرآغاز همه چیز است، کلام طیب و اعتقاد درست به سوی او اوج می­گیرد و بالا می­رود و عمل نیک و صالح آن را مدد می­کند.

دروغ و کذب را چه در گفتار و چه در خیال کنار بگذارید تا ملکه­ی صداقت در جان­تان شکل گیرد و خواب­های خوش و رویاهای صادق نصیب تان گردد. لذت ها را در جهت اصلاح طبیعت و ابقاء شخص و نوع بکار گیرید، و نوشیدنی ها را با هوس و شهوت ننوشید بلکه برای بهبودی و مداوا بنوشید.

با هر کس بر طبق عادت و منش او معاشرت کنید. در انفاق کردن دارایی خویش را ملاحظه کنید، برای کمک و مساعدت با مردم کارهایی که خلاف میل­تان است انجام دهید، در آداب شرعی کوتاهی ننمایید و سنت های الهی را بزرگ شمارید، و بر تعبدات دینی مواظبت داشته باشید. این چنین انسانی با خدا پیمان بسته است که راه و روش او این گونه باشد.

والله ولی الذین آمنوا و هو حسبنا و نعم الوکیل

اعیان الشیعه-ج6ص78

استاد سید علی طباطبایی


[ دوشنبه 94/5/5 ] [ 1:30 صبح ] [ محمد ]

1- متن طبیعت و سرشت و تار و پود آن در تبدیل و جنبش و دگرگونى است که یک آن آرام ندارد، و در عین حرکت طبیعت وحدت و ثبات صورت و جمال و زیبایى هر موجود طبیعى از آغاز تا انجام در تحت تدبیر متفرد به تجدد امثال محفوظ است .
2- حرکت حبى و تجدد امثال در مطلق ما سوى الله اعم از مفارق و مقارن چه در قوس نزول و چه در قوس صعود جارى است ، بخلاف حرکت جوهرى که اختصاص به عالم طبیعت دارد.
3- حرکت جوهرى ، استکمالى است که لبس فوق لبس و اءیس بعد اءیس است که سرتاسر هویت وجودى عالم طبیعت با حفظ وحدت اتصالى در حرکت و تغییر طولى استکمالى است .
4- نفوس انسانى را بعد از انقطاع از این نشاءه تکامل برزخى است .
5- از حرکت حبى و تجدد امثال و حرکت جوهرى دانسته مى شود که حرکت حیات و وجود است و ما با حرکت و در حرکت و در نظام حرکتیم .
6- اسناد حرکت به واجب تعالى عبارت از فاعلیت به معنى ایجاد تدریجى و اظهار کمال است .
7- متکلم گوید: ((العرض لا یبقى زمانین )) یعنى عرض عالم طبیعت که جسم طبیعى موضوع آنست ؛ و عرفان و حکمت متعالیه و فلسفه نیز با او موافق است ؛ ولکن متکلم عرض را شرط بقاء جوهر مى داند و عارف و حکیم گویند علت محدثه موجودات علت مبقیه آنها نیز هست .
8- حکمت متعالیه گوید: الموجود الطبیعى لا یبقى زمانین ، موجود طبیعى مادى خواه جوهر باشد و خواه عرض ، عارف و نظام بصرى با او موافق اند، و متکلم اشعرى و برخى از معتزله با او فقط در عرض طبیعى موافق اند، ولکن حرکت جوهرى اختصاص به جوهر طبیعى مادى دارد.
9- عارف گوید: ((العرض لا یبقى زمانین ))، و مرادش از این عرض ، صور کلمات وجودیه از عقل اول تا هیولاى نخستین است ، و موضوع این اعراض جوهر معقول به نام صادر اول و نفس رحمانى و رق منشور است ، و این موضوع را بیش از هشتاد اسم است ... متکلم اشعرى و برخى از معتزلى با او در اعراض طبیعى موافق اند، و نظام بصرى در مطلق جواهر و اعراض طبیعى ، و حکمت متعالیه نیز در مطلق جواهر و اعراض طبیعى با عارف موافق است ولکن در جوهرى طبیعى بالاصالة و در عرض بالتبع .
10- تبدل و تجدد در وجود واجب تعالى راه ندارد، تجدد امثال و حرکت در عالم صادق است .
11- اسناد حرکت و تبدل به مافوق طبیعت به لحاظ و نسبت عالم خلق صادر از آنها است که علت با معلولش معیت وجودى دارد.
12- حرکت در جوهر از تجدد امثال نشاءت گرفته است .
13- فصل حقیقى هر موجود وجود است .
حال که فصل حقیقى هر موجود وجود شد و این وجود هم در حرکت و تجدد امثال است پس به بیت بعدى مراجعه بنما و بنگر که حال حضرت مولى در تجلى حرکت جوهرى و تجدد مثال چگونه است . زیرا حرکت یکپارچه حیات و وجود و وحدت و جمال و زیبایى محض است لذا در الهى نامه آن را ((عشق آباد)) نامیده است که نه عاشق را قرار است و نه معشوق را، زیرا هم معشوق ((فاءحببت ان اعرف )) را پیشه خود نموده است و هم عالَمش را تجلى گاه ((کل یوم هو فى شاءن )) قرار داد و هم آدم را بى قرار آفرید

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل


[ سه شنبه 94/4/30 ] [ 10:0 صبح ] [ محمد ]

پرسش:

حاجی سبزواری در منظومه آورده که در ماهیت تشکیک نیست: « مع عدم التشکیک فی المهیّة». علامه حسن زاده در تعلیقات آورده اند که «الحقّ جواز التشکیک فی الماهیّة»بنا بر بحث ملاصدرا در اسفار. دلیل این که در ماهیت هم تشکیک هست چیست، و منظور از آن تشکیکی که در ماهیت جایز است چیست؟


پاسخ اجمالی:

بحث تشکیک در ماهیت در جائی قابل تصور است که یک ماهیت واحد مانند سیاهی، ظلمت، نور و ... دارای درجات شدت و ضعف باشد. همچنین معانیی مانند انسانیت، علم، حیات و... را هم می توان از این دیدگاه دارای تشکیک دانست.

  تشکیک در ماهیت یکی از مباحث اختلافی بین فلاسفه مشاء و اشراق است و فلاسفه مشاء قول به تشکیک در ماهیت را جایز نمی دانند و آنچه به نظر تشکیک در ماهیت می آید را این گونه تفسیر کرده اند که: وقتی گقته می شود مثلاً این سیاهی شدیدتر از سیاهی دیگر است معنایش این است که یکی از آن دو در خصوصیت فردی خود به گونه ای است که کمالی نسبت به دیگری دارد، نه این که آن معنای مشترک از حیث معنا دارای شدت و ضعف باشد[1].

  ولی رواقیون یا همان فلاسفه اشراق تشکیک در ماهیت را جایز می دانند از جمله شیخ اشراق برای اثبات تشکیک در ماهیت چنین استدلال کرده است:

  در یک مقدار تام و ناقص، زائد بودن یکی بر دیگری امری عرضی نیست بلکه تفاوت در مقادیر به نفس مقدار است و آن امر زائد چیزی خارج از "مقدار" نیست بلکه آن زیادتی که در یکی هست با آن مقدار مساوی و مشترک  از یک حقیقت است پس اختلاف طولی بین دو خط به عنوان مثال، بدلیل کمال یکی و نقص دیگری است همچنین است  بین سیاهی تام و ناقص، چرا که هر دو در سیاه بودن مشترکند و چیزی که باعث افتراق آنها شده است امری خارج از سیاهی نیست پس اختلاف در نفس سیاهی است و این همان معنای تشکیک است[2].

  این استدلال را ملاصدرا در جلد اول از "اسفار اربعه" ضمن مباحث وجود مطرح کرده سپس به اشکالاتی که بر این استلال وارد شده  نیز پرداخته است، ولی در نهایت حق را به رواقیون داده و تشکیک در ماهیت را جایز دانسته است[3].

 وی در کتاب دیگر خود "شواهد الربوبیه" که بعد از اسفار به نگارش در آمده، چنین آورده است:

  تفصیل این بحث را در اسفار آورده ایم و در آنجا جانب قول به اشدیت (تشکیک در ماهیت) را ترجیح داده ایم و در اینجا می گوئیم این تفاوت [در شدت و ضعف ماهیات مثل سیاهی تام و ناقص] بازگشتش به تفاوت در انحاء وجودات است چرا که وجود در نفس خود دارای اطوار مختلفی است که معانی و ماهیات هم راجع به همین اطوار هستند[4].

  بنابراین می توان گفت، ملاصدرا تشکیک در ماهیت را پذیرفته اما بنا بر قول به اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت این تشکیک در ماهیت را برخواسته از تشکیک در وجود دانسته است. شاید دلیل این قول هم ناتمام بودن ادلّه کسانی بوده است که تشکیک در ماهیت را جایز ندانسته اند.



[1] صدر المتالهین شیرازی، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، ص 134، المرکز الجامعی للنشر

[2]  صدر المتالهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، ج1، ص 434، دار احیاء التراث

[3]  همان ، ص436

[4] الشواهد الربوبیة فى المناهج السلوکیة، ص 135

(نقل از: islamquest.net)


[ سه شنبه 94/4/9 ] [ 4:56 صبح ] [ محمد ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
RSS Feed



بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 125448